اطلس دانلود

اطلس دانلود

بنام خداوند نیکی ها به سایت " اطلس " خوش آمدید. از اینکه سایت ما را جهت بازدید انتخاب نمودید سپاسگزاریم . سایت" اطلس " مجموعه ای انبوهی از فایلها و برنامه ها ،کتابها و وییوهای کمیاب آموزشی-کاربردی موبایل و کامپیوتراست، که بیشتر آنها توسط تیم فنی سایت ، تست و جهت دانلود بر روی سرورهای پرسرعت سایت قرار گرفته اند. اگر محتوای یک مطلب یا ترجمه آن ایرادی داشت می توانید شما نیز در این روند سهیم باشید و در ویرایش آن با دیدگاه ها و نظرات خود ما را یاری فرمایید . جهت پشتیبانی و پاسخگویی به سوالات و رفع اشکالات فنی ترجیحا ابتدا به واحد پاسخگویی تلگرام مراجعه ودر صورت اهمیت موضوع شماره همراه خود را ارسال فرمایید تا تیم اطلس در اسرع وقت با شما تماس برقرار کند. با سپاس - واحد پشتیبانی و فروش اطلس ( AtlasoneDownload Support Team )

اشتراک در خبرنامه

جهت عضویت در خبرنامه لطفا ایمیل خود را ثبت نمائید

Captcha

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 24
  • بازدید دیروز : 112
  • بازدید کل : 263203

کتاب صوتی ظلم آباد


کتاب صوتی ظلم آباد

 

کتاب گویای ظلم آباد

 

نویسنده : علی اشرف درویشان

 

آنجا روي تنها درخت دهكده نشسته بود. دلگير، گرفته و بغضناك. با چهره اي سوخته از آفتاب و اشك.
راديوي كهنه ي پدرش به بالاترين شاخه آويزان شده بود و او گاه گاه براي رهايي از تنهايي آن را روشن مي كرد. گلويش پر از بغض و درد بود. دلش شور مي زد.كف دست هاش هنگام بالا كشيدن از درخت خراشيده بود. نا آرام و دلواپس كت پاره و خيس پدرش را به خود مي پيچيد. گرسنه بود و بي حال. نمي دانست چه بكند. سرش از افكاري بي بند و بار و دلش با غصه و درد انباشته بود.
نگاهش از روي سيل خروشاني كه درخت و او را در بر گرفته بود و تا پاي تپه هاي دور، دامن گسترده بود مي لغزيد. مي رفت و مي رفت تا آنجا كه پدرش از آب بيرون رفته بود و براي كمك خود را به جاده اي كه به دهات ديگر و شهر مي رسيد كشانده بود.

 

.ودش هم درست نمي دانست چه اتفاقي افتاده بود. با پدرش پشت بام خانه شان را بانگلان (بام غلتان) مي كردند تا درز و دروزي را كه از باران هاي چند روز پيش درست شده بود به هم بياورند. مادرش با خواهر و دوبرادر كوچكش در اتاق نشسته بودند و او از سوراخ پشت بام صداي هوره ي(نوعي آواز كردي) دلگير مادرش را مي شنيد. آوازي كه هميشه دل ار را به درد مي آورد. يك بار هم از همان سوراخ كه نور براي اتاق مي برد مادرش را ديد كه پشت دار قالي نشسته بود و با انگشتان لاغر و كمر خميده به كار مشغول بود. اين را هم مي دانست كه پنج ماه تمام بود كه مادرش روي آن قاليچه كار مي كرد. كاري كه مزدش را هم قبلا خورده بودند.

پدرش راديوي كوچك دست دومش را كه خيلي دوست مي داشت و با صرفه جويي و بريدن از شكم آن ها خريده بود، به گردن او آويخته بود وبه آهنگ هايي كه پخش مي كرد گوش مي داد.

.


مبلغ قابل پرداخت 9,200 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۳ اسفند ۱۳۹۶               تعداد بازدید : 445

تمامی حقوق سايت اطلس دانلود، محفوظ است. کپی برداری به هر نحو از محتوای سايت طبق شرع و قانون مجاز نمی باشد و بر اساس ماده 12 قانون جرايم رايانه ای پيگرد قانونی دارد.طراحی سایت توسط تیم توسعه اطلسCopyright ©2016-2020

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما